دیروز سر کلاس یهو احساس کردم یکی بهم پَسی زد منم فک کردم پشت سریمه برگشتم دیدم داره میخنده اعصابم خورد شد بهش *** دادم به خیال خودم که آروم گفتم دیدم کلاس ترکید هیچی دیگه تازه فهمیدم معلممون زده بوده
خلاصه منم که از معلمه دل پری داشتم هم عقدم خالی شد هم مورد توجه و تحسین بچه های مدرسه قرار گرفتم:)
یادش بخیر اموزشی که بودیم وقت کم بود واسه همین یه ساعت معینی واسه حمام هر گروهان تعیین میکردن وقتی میرفتیم حمام 50 نفر کمتر نبودیم چه حالی میداد وقتی یکی از بچه ها زیر دوش عمومی بود یواشکی شیر گرم یا سرد. دوشو میبستیم بیچارهها انگار برق گرفته ها میشدن ولی چون صمیمیت بالا بود اصلا ناراحت نمیشدن کلی هم میخندیدیم پسرای سربازی رفته پرچم بالاست..